بررسی بازی God of War Ragnarok
اولین نسخه از مجموعه God of War در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و توانست بازخوردهای بسیار خوبی را کسب کند و پس از پایان سومین نسخه، کاربران در این فکر فرو رفتند که آیا در آینده، باز هم کریتوس را خواهیم دید؟ آیا واقعا مرده است؟ مجموعه God of War یکی از بهترینهای صنعت بازیهای ویدیویی در سبک هک اند اسلش است و هر نسخه از آن، بهواسطه سیستم مبارزاتاش این گفته را تصدیق میکند.
بااینحال سونی در نسل هشتم بازیهای ویدیویی کریتوس را وارد نورس کرد و دیدار مجدد کاربران با کریتوس پیر و تجربه محصولی که نسبت به نسخه پیشین خود تغییرات بسیاری کرده، حسابی کاربران را شگفتزده کرد. ازاینرو God of War Ragnarok را صادقانه میتوان مورد انتظارترین بازی انحصاری سونی در نسل نهم و تا به اینجای کار قلمداد کرد که چندی پیش عرضه شد. اگر بخواهم قبل از هر چیزی بازی را در یک جمله توصیف کنم، خدای جنگ رگناروک اثری است که مدام با احساسات شما بازی کرده و در انتها، ساعتها به نحوه پایان آن فکر خواهید کرد.
گیمپلی
گیمپلی God of War Ragnarok تغییرات زیادی به خود ندیده. اگر از منتقدان گیمپلی نسخه پیشین بودید و تصور میکردید در رگناروک معجزهای رخ میدهد، در اشتباه بودید. تقریبا تمام مکانیزمهای بازی مشابه نسخه قبلی است و سانتامونیکا تصمیم گرفته با همان فرمول سابق پیش برود. خوشبختانه این بار از ابتدای بازی Blades of Chaos را به همراه دارید تا به یاد گذشته بتوانید آن را در هوا بچرخانید و از تکهپاره شدن دشمنان لذت ببرید. همچنین Leviathan Axe یا تبر کریتوس که به دست دو دوارف مشهور یعنی براک (Brok) و سیندری (Sindri) ساخته شده نیز همچنان همراه کریتوس است. یکی از مشکلات بزرگی که گیمپلی God of War 2018 داشت بیارزش بودن Parry کردن حمله دشمنان بود. این بار در رگناروک تلاش شده تا با اضافه شدن شیلدهای جدید که هر کدام افکتهایی خاصی همراه دارند این مسئله تاحدودی جبران شود.
از طرفی سیاست سانتامونیکا در قبال God of War Ragnarok «بیشتر بهتر است» بوده. در این بازی رلمها، دشمنان، باسفایتها، مراحل فرعی، پازلها، آرمورها و تجهیزات، لوتها و رازهای بیشتری وجود دارد. این یعنی God of War Ragnarok فوقالعاده بزرگ است و تکمیل کردن آن زمان زیادی میبرد. مراحل فرعی بازی به نسبت نسخه پیشین جذابتر شدهاند، اما همچنان به پای عناوین دیگری مانند The Witcher 3 نمیرسند. شاید این مقایسه برایتان عجیب باشد، اما گاد آو واری که امروز میبینیم حاصل «سندروم ویچر ۳» است که برای مدتی دنیای بازیهای ویدیویی را احاطه کرده بود. بازیهای زیادی مانند سری اساسینز کرید و گاد آو وار تصمیم گرفتند دنبالهروی موفقیت ویچر ۳ باشند و المانهای نقش آفرینی را به بازی اضافه کنند. این مسئله برای اساسینز کرید سادهتر بود تا گاد آو واری که با یک انقلاب بزرگ مواجه شد. به همین خاطر است که هنوز برای خیلی از طرفدارهای قدیمی سری مانند خودم این المانهای نقش آفرینی جا نیفتادهاند و همچنان گنگ به نظر میرسند. به طور کلی پیشرفت رگناروک به نسبت نسخه قبلی در حد و اندازه پرشی که از God of War 1 به 2 دیده بودیم نیست.
مدت زمان بازی
داستان: ۲۲ ساعت
تکمیل کردن: ۴۵ ساعت
برخی از مشکلات God of War 2018 به واسطه سیاست جدید سانتامونیکا برطرف شدهاند. تنوع پایین دشمنان و انیمیشنهای مربوط به کشتن آنها به لطف بیشتر شدنشان بهتر شده. این بار نه تنها شاهد همراهان جدید در ماجراجوییهایتان خواهید بود، بلکه برای اولین بار در تاریخ این سری کنترل شخصیتی جز کریتوس را هم به دست میگیرید. آترئوس به اندازهای بزرگ شده که بتواند از پس خودش در ماجراجوییهایش بربیاید. قطعا بازی کردن با آترئوس به جذابیت کریتوس نیست. سبک گیمپلی بازی در این حالت کاملا متفاوت میشود و شما از تیروکمان آترئوس برای هدف قرار دادن دشمنان از دور و نزدیک استفاده میکنید.
المانهای نقش آفرینی در گاد آو وار رگناروک بیشتر شدهاند. این بار ماکسیمم لولهای موجود برای ارتقاء تجهیزات و قابلیتهایتان افزایش پیدا کرده و بر حسب زرهها و دستورهایی که برای ساختشان پیدا میکنید میتوانید بیلدهای مختلفی بسازید و امتحان کنید. البته این مسئله همچنان مختص کریتوس است و درخصوص آترئوس یا سایر همراهانتان صدق نمیکند. المان ماجراجویی در بازی به لطف بزرگتر شدن محیطها و امکان حضور در هر ۹ رلم فوقالعاده جذابتر شده. حال میتوانید سوار بر سورتمه یا قایق در بیشتر رلمها سفر کرده و از رازهایی که در گوشه گوشه آنها جا داده شده پردهبرداری کنید.
نقد و بررسی بازی Hitman:Blood Money را در تاپچنج بخوانید
روایت کلی داستان
روایت بازی به ۳ قسمت تقسیم میشود. ۱۰ ساعت ابتدایی بازی به قدری کند پیش میرود که تمام هایپ و شور و اشتیاق مخاطبانش را میکشد. هیچ اطلاعاتی بیشتر از آنچه در تریلرها و پیش از انتشار بازی دیده بودیم به شما داده نمیشود و این سکوت محض به مرور زمان خستهکننده میشود. قسمت دوم بازی کمی جذابتر میشود؛ محیطهای بیشتر، شخصیتهای متنوع و مکانیزمهای جدید. در نهایت هم به پایان بازی میرسیم که بر خلاف انتظار، فوقالعاده ناامید کننده ظاهر میشود. بازی God of War آن عنوانی نخواهد بود که سالیان سال در ذهن مخاطبانش نقش ببندد. دلیل اصلی آن هم پشت کردن نویسندگان داستان به ریشههای آن است.
برای من فریادهای نشئت گرفته از خشم کریتوس حین بالا رفتن از کوه المپ، خشونت افسار گسیخته او برای انتقامجویی از خدایان، مشتهای گره کردهاش حین کشتن زئوس، نترسیدن از مرگ و بیرحمی بی حد و مرز او بهیادماندنی بود. سالهای سال که بگذرد باز هم گیمرها از کریتوس به عنوان خشمگینترین شخصیت دنیای بازیهای ویدیویی یاد میکنند. این تصویری است که به هیچ عنوان در رگناروک از او نمیبینیم و بیشتر از پیش به این پی میبریم که شاید دوران او رو به اتمام است.
مشکل رگناروک جسارت از بین رفته نویسندگانش است. دقیقا مانند اتفاقی که برای فصلهای پایانی سریال گیم آو ترونز رخ داد. صدها سناریو در ذهن مخاطب نقش میبندد که بهتر از چیزی است که در بازی تجربه کرده و متاسفانه جای خالی همه آنها در داستان حس میشود. امید بسیاری از طرفداران سری به بازگشت کریتوس سابق در قالب رگناروک بود. اما حتی رگناروکی که بازی به تصویر میکشد نسخه شخصیسازی شده سانتامونیکاست و با آنچه در اساطیر نورس اتفاق میافتد کیلومترها فاصله دارد.
برچسب ها :