بازی, کنسول, معرفی

نقد و بررسی بازی Metal Gear Solid delta: Snake Eater مأموریت مار خور

نقد و بررسی بازی Metal Gear Solid delta: Snake Eater مأموریت مار خور

شرکت کونامی بعد از سال ها انتظار، بالاخره یکی از محبوب ترین بازی های تاریخ صنعت گیم را منتشر کرد. شرکت کونامی برای ریمیک نسخه Metal Gear Solid 3 Snake Eater به تیم ویچرس استودیوز تحویل داد. کونامی این قول را به بازیکنان قدیمی داده بود، این نسخه یک ریمیک وفادار به نسخه اورجینال توسط کارگردان افسانه ای هیدئو کوجیما می باشد. حال بیایید باهم بررسی کنیم که کونامی چه قدر به نسخه اورجینال وفادار بوده و چه مکانیزم گیم پلی جدیدی به بازی اضافه کرده است. با ما همراه باشید.

داستان بازی سال ۱۹۶۴ اتفاق می افتد، شخصیت اصلی بازی با نام رمز Naked Snake مأموریتش جستجو دانشمندی روسی به نام Sokolov برای نجات و رهایی از چنگال های شوروی است، تا او را به آمریکا بازگرداند. اما ماموریت با شکست مواجه می شود، به دلیل اینکه استاد سابق اسنیک با کد رمز The Boss و مادر نیروهای ویژه محسوب می شود، به طور غیر منتظره ظاهر شده و مانع پایان مأموریت اسنیک می شود. اسنیک توسط باس زخمی شده و بعد ها توسط نیروهای آمریکا نجات پیدا می کند.

پس از گذشت یک هفته و بهبود یافتن اسنیک، او بار دیگر به مأموریتی با نام Snake Eater اعزام می‌شود. اسنیک در ماموریت Snake Eater باید Sokolov را از چنگال های شوروی نجات دهد و استاد سابق خود The Boss را به قتل برساند.

نقد و بررسی بازی Metal Gear Solid delta: Snake Eater مأموریت مار خور

با توجه به شروع داستان متوجه شدیم که سازندگان واقعا به نسخه اورجینال خیلی وفادار بوده اند. کات سین های نسخه اورجینال به کل با موتور گرافیکی آنریل انجین ۵ بهبود پیدا کرده است. اصلا هیچ چیزی به کات سین های نسخه اورجینال دست نخورده است. پس باید قبول کنیم که شرکت کونامی و ویچرس استودیوز به نسخه ای که توسط هیدئو کوجیما کارگردانی شده واقعا وفادار مانده اند.

در شروع بازی، بازیکن باید میان دو سبک New Style Mode و Legacy Mode یکی را انتخاب کند. تفاوت آن‌ها بیشتر در نوع دوربین نمایان می‌شود؛ جایی کهLegacy Mode  نوستالژی نسخه‌ی ۲۰۰۴ را برای طرفداران قدیمی زنده می‌کند.

در ریمیک، گیم‌پلی نسبت به نسخه اصلی پیشرفت داشته، اما این پیشرفت چندان عمیق نیست. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، Ground Zeroes و The Phantom Pain همچنان بهترین مکانیزم‌های گیم‌پلی در این سری را ارائه داده‌اند. The Phantom Pain تجربه‌ای سریع و گسترده داشت، در حالی که نسخه دلتا کمی کندتر به نظر می‌رسد. با این وجود، سیستم CQC در ریمیک چند حرکت جدید به خود دیده که به بازیکن امکان می‌دهد دشمنان را با روش‌های متنوع‌تری از پا درآورد؛ نکته‌ای که می‌توان آن را به‌عنوان یکی از نقاط قوت بازی در نظر گرفت.

بخش اسلحه‌ها و آیتم‌ها در نسخه ریمیک تقریباً وفادار به نسخه اصلی باقی مانده و تغییر چشمگیری به خود ندیده است. این موضوع برای طرفداران قدیمی که به دنبال همان حس و حال کلاسیک هستند، نقطه‌ی مثبتی محسوب می‌شود و باعث می‌شود تجربه‌ای نوستالژیک برایشان شکل بگیرد. اما از سوی دیگر، بازیکنان جدید که انتظار نوآوری و تنوع بیشتری داشتند، ممکن است کمی ناامید شوند؛ چرا که سیستم تجهیزات می‌توانست با به‌روزرسانی‌های مدرن، عمیق‌تر و غنی‌تر ارائه شود.

سیستم استامینا در ریمیک بدون تغییر اساسی نسبت به نسخه ۲۰۰۴ حفظ شده است. کاهش استامینا باعث گرسنگی اسنیک می‌شود و بر توانایی‌های او تأثیر می‌گذارد؛ از جمله کاهش تمرکز هنگام هدف‌گیری، ضعف در آویزان شدن از پرتگاه‌ها و محدودیت در مدت‌زمان تنفس زیر آب. همین مسئله اهمیت مدیریت استامینا را در روند بازی برجسته می‌کند.

یکی از مهم‌ترین بخش‌هایی که در این ریمیک شاهد نوآوری تازه‌ای نیستیم، سیستم جابه‌جایی میان محیط‌هاست. بسیاری از ریمیک‌های موفق مانند سری Resident Evil یا Dead Space توانستند با حذف لودینگ‌های سنتی، تجربه‌ای یکپارچه و روان ارائه دهند؛ به‌طوری که بازیکن بدون مواجه شدن با صفحه‌ی سیاه، آزادانه بین مناطق مختلف حرکت می‌کند. اما در این نسخه، هر بار که اسنیک وارد محیط جدیدی می‌شود، بازیکن همچنان با صفحه‌ی لودینگ ۲ تا ۳ ثانیه‌ای روبه‌رو خواهد شد. این موضوع برای بسیاری از بازیکنان جدید به‌عنوان یک نقطه ضعف و حتی عاملی برای ناامیدی تلقی می‌شود. با این حال، همین ویژگی برای طرفداران قدیمی که می‌خواهند تجربه‌ی نسخه‌ی ۲۰۰۴ را با همان حال‌و‌هوا مرور کنند، می‌تواند حس نوستالژی خاصی به همراه داشته باشد.

دشمنان نسخه دلتا طرز حرکت و راه رفتنانشان مشابه نسخه اورجینال است، اما بازیکنان جدید انتظار این را داشته اند همانند نسخه فانتوم پین باشند. در مورد هوش مصنوعی باید اشاره کرد که نسبت به نسخه اورجینال باهوش تر شده اند، اما باهوش تر از نسخه فانتوم پین نیستند همین سبب نا امیدی بازیکنان جدید می شود.

دشمنان در نسخه دلتا از نظر حرکت و انیمیشن‌های راه رفتن تقریباً مشابه نسخه اورجینال طراحی شده‌اند؛ موضوعی که شاید برای طرفداران قدیمی یادآور حال‌وهوای کلاسیک بازی باشد، اما بسیاری از بازیکنان جدید انتظار داشتند این بخش همانند The Phantom Pain مدرن‌تر و واقع‌گرایانه‌تر باشد. در زمینه‌ی هوش مصنوعی نیز اگرچه نسبت به نسخه ۲۰۰۴ پیشرفت محسوسی دیده می‌شود و دشمنان رفتار منطقی‌تری از خود نشان می‌دهند، اما همچنان با استانداردهای بالایی که در The Phantom Pain دیده‌ایم فاصله دارند. همین مسئله باعث شده برخی بازیکنان جدید احساس ناامیدی کنند و این بخش را عقب‌گردی در مقایسه با انتظارات امروز بدانند.

اخطار اسپویل

نبرد با بیشتر باس‌های Delta همچنان وفادار به نسخه اورجینال باقی مانده است. تنها در دو مبارزه یعنی Volgin و The Boss، بازیکن می‌تواند از حرکات جدید CQC و سبک مبارزات تازه برای از پا درآوردن دشمن استفاده کند. با این حال، بسیاری از بازیکنان جدید انتظار داشتند تغییرات و نوآوری بیشتری در این مبارزات دیده شود.

یکی از مهم‌ترین بخش‌های سری Metal Gear Solid همیشه موسیقی و صداگذاری آن بوده است و نسخه ریمیک نیز از این قاعده مستثنی نیست.

نسخه ریمیک با موتور Unreal Engine 5 ساخته شده و یکی از نقاط قوت آن بدون شک جلوه‌های بصری است. محیط‌ها و مدل‌های شخصیت‌ها با جزئیات بسیار بالایی طراحی شده‌اند؛ از بافت‌های چهره و لباس اسنیک گرفته تا برگ‌ها، شاخه‌ها و زمین جنگل، همه با دقت شبیه‌سازی شده‌اند. نورپردازی و سایه‌زنی پویا باعث شده حس واقعی حضور در محیط جنگل و مناطق مختلف روسیه به خوبی منتقل شود.

انیمیشن‌های شخصیت‌ها نسبت به نسخه اصلی بهبود یافته‌اند؛ حرکات طبیعی‌تر شده و واکنش‌ها به محیط واقعی‌تر به نظر می‌رسد. با این حال، برخی منتقدان اشاره کرده‌اند که بعضی از مدل‌های دشمنان و NPCها هنوز کمی خشک هستند و به روانی نسخه‌های مدرن بازی‌های اکشن-ماجراجویی نمی‌رسند.

کات‌سین‌ها کاملاً بازسازی شده و با کیفیت بالاتر و جزئیات بیشتر، وفاداری به نسخه اصلی حفظ شده است. صحنه‌ها به دلیل موتور جدید، جذابیت بصری بیشتری پیدا کرده‌اند و رنگ‌بندی و نورپردازی به تجربه احساسی لحظات کلیدی کمک شایانی کرده است.

با این وجود، برخی از بازیکنان جدید انتظار داشتند محیط‌ها کمی پویا‌تر و دارای تعامل بیشتر با اجسام باشند؛ مثلاً جابه‌جایی برگ‌ها و اشیا هنگام حرکت اسنیک یا واکنش محیط به انفجارها، که در برخی نقاط هنوز محدودیت دارد.

در مجموع، گرافیک نسخه ریمیک موفق شده حس نوستالژیک نسخه اصلی را حفظ کند و هم‌زمان تجربه‌ای بصری جذاب و مدرن ارائه دهد؛ به ویژه برای طرفداران قدیمی که خاطرات نسخه ۲۰۰۴ را دارند، این بازسازی می‌تواند بسیار رضایت‌بخش باشد.

کونامی برای این نسخه، قطعه معروف و نمادین Snake Eater را دوباره ضبط کرده و حتی از خواننده اصلی آن، Cynthia Harrell، استفاده کرده است. بازخوردها نشان می‌دهد که اجرای جدید همچنان پرقدرت و احساسی است و توانسته حس نوستالژیک نسخه ۲۰۰۴ را زنده کند. این موضوع برای طرفداران قدیمی یک امتیاز مثبت بزرگ محسوب می‌شود. با این حال، برخی منتقدان اشاره کرده‌اند که تغییرات کوچک در تنظیم و لحن باعث شده تجربه این قطعه کمی متفاوت از نسخه اصلی باشد و در لحظات مهمی مثل صحنه معروف صعود از نردبان، تاثیرگذاری سابق را نداشته باشد.

از نظر صداگذاری شخصیت‌ها، دوبله‌ها همچنان قوی و تاثیرگذار هستند و شخصیت‌ها را به خوبی زنده می‌کنند. طراحی صدای محیطی نیز ارتقا یافته است؛ صداهای جنگل، برگ‌ها، باد و حتی حس رطوبت فضا باعث می‌شود بازیکن بیشتر در محیط بازی غرق شود. منتقدان بین‌المللی از این بخش به عنوان یکی از نقاط قوت ریمیک یاد کرده‌اند.

با این حال، برخی انتقادها هم وجود دارد. در صحنه‌های اکشن سریع، بعضی افکت‌های صوتی به اندازه کافی پرقدرت یا متنوع نیستند و گاهی حس می‌شود طراحی صوتی نسبت به استانداردهای امروز کمی عقب مانده است. همچنین بازیکنان جدید انتظار داشتند نوآوری بیشتری در موسیقی پس‌زمینه یا هماهنگی آن با لحظات سینماتیک وجود داشته باشد.

در مجموع، موسیقی و صداگذاری در Delta بیش از هر چیز تلاش کرده‌اند به نسخه اصلی وفادار بمانند. این موضوع برای بازیکنان قدیمی یک نقطه قوت و برای بازیکنان جدید گاهی یک نقطه ضعف تلقی شده است. می‌توان گفت که نسخه ریمیک توانسته میراث صوتی Snake Eater را زنده کند، اما در زمینه نوآوری و خلق تجربه‌ای کاملاً تازه، کمی دست به عصا عمل کرده است.

نتیجه‌گیری

Metal Gear Solid Delta: Snake Eater یک ریمیک وفادار به نسخه‌ی کلاسیک سال ۲۰۰۴ است که بیش از هر چیز تلاش کرده میراث هیدئو کوجیما را زنده نگه دارد. تیم سازنده تمرکز اصلی را روی ارتقای جلوه‌های بصری و بهبودهای تکنیکی گذاشته و کمتر به تغییرات بنیادین در گیم‌پلی یا طراحی مراحل پرداخته است. همین موضوع باعث شده تجربه برای طرفداران قدیمی به شدت نوستالژیک و لذت‌بخش باشد، اما برای بازیکنان جدید گاهی محدود و قدیمی به نظر برسد.

نکات مثبت

  • وفاداری کامل به داستان و کات‌سین‌های نسخه اورجینال
  • جلوه‌های بصری چشم‌نواز با موتور Unreal Engine 5
  • انتخاب بین دو سبک Legacy Mode و New Style Mode برای دوربین
  • صداگذاری و دوبله‌ی قدرتمند، با بازگشت قطعه نمادین Snake Eater
  • سیستم CQC ارتقا یافته و اضافه شدن چند حرکت جدید
  • فضای نوستالژیک و حفظ حس و حال کلاسیک برای طرفداران قدیمی

نکات منفی

  • نبود نوآوری چشمگیر در گیم‌پلی و طراحی مراحل
  • سیستم تجهیزات و آیتم‌ها بدون تغییر جدی نسبت به نسخه قدیمی
  • لودینگ‌های کوتاه اما تکراری بین محیط‌ها که تجربه یکپارچه را مختل می‌کند
  • انیمیشن‌ها و رفتار دشمنان همچنان خشک‌تر از استانداردهای مدرن (به‌ویژه در مقایسه با The Phantom Pain)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *